سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 موسی مباشری - پایگاه اطلاع رسانی مباشری

دلایل غیبت حضرت مهدی علیه السلام

دوشنبه 89 مرداد 4 ساعت 1:22 عصر
<

دلایل غیبت حضرت مهدی علیه السلام

امام زمان

ما، در این نوشتار، سعی داریم که ابتدا، روایاتی که در ارتباط با سبب غیبت است، بیان کنیم، سپس آن ها را از نظر سندی و دلالی بررسی کرده و در پایان نتیجه بگیریم. بنابراین، بحث را در سه مرحله پی می گیریم.

 

مرحله ی نخست

در روایات، به سبب های مختلفی اشاره شده است که می توان آن ها را به هشت دسته، تقسیم کرد:

یکم - اجرای سنن انبیا علیهم السلام درباره ی حضرت مهدی (عج) ;

دوم - خدا نمی خواهد که امام، در میان قوم ستمگر باشد;

سوم - تنبه مردم;

چهارم - امتحان مردم;

پنجم - خوف و ترس از قتل;

ششم - تحت بیعت هیچ حاکمی نباشد;

هفتم - خالی شدن صلب های کافران از مؤمنان;

هشتم - سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا می داند.

 

اول - اجرای سنن انبیا علیهم السلام در باره ی حضرت مهدی (عج)

حدیث یکم - حنان بن سدیر، از پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: «برای قائم ما، غیبتی است که مدت آن به طول می انجامد.» . گفتم: «ای فرزند رسول الله آن، برای چیست؟» . فرمود: «خداوند عز و جل، می خواهد درباره ی او، سنت های پیامبران علیهم السلام را در غیبت هایشان جاری سازد. ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدت غیبت های آن ها به سر آید. خداوند عزوجل فرمود: همانا، همه ی شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید» (انشقاق: 19 ); یعنی، سنت های پیشینیان، درباره ی شما هم جاری است.».7

البته روایات دیگری به این مضمون وارد شده که در ادامه ی مبحث، بدان اشاره می شود.

 

دوم - خدا نمی خواهد امام در میان قوم ستمگر باشد

حدیث یکم -  مروان انباری گوید: از ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) نامه ای رسید که(8) نوشته بود: «همانا، خداوند، اگر ناخوش بدارد و دوست نداشته باشد که ما، در مجاورت و کنار قومی باشیم، ما را از میان آن ها بیرون می برد.».9

حدیث دوم - محمد بن فرج گوید: ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) (10)به من نوشت: «هنگامی که خداوند تبارک و تعالی، بر خلقش خشم کند، ما را از میان شان دور می کند.».11

 

سوم - تنبیه و تنبه مردم

حدیث - در حدیث محمد بن الفرج: «خشم خدا، به جهت تنبیه و تنبه مردم است تا قدر شناس باشند.» .

 

چهارم - امتحان مردم

حدیث - زرارة بن اعین گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: «همانا برای قائم (پیش از آن که قیام کند) غیبتی است.» . سپس فرمود: «او، منتظری است که مردم; در ولادت اش; به شک و تردید می افتند و بعضی می گویند: «زمانی که پدرش (امام حسن عسکری علیه السلام) رحلت کرد، فرزندی برای او نبود» و بعضی گویند: «دو سال قبل از وفات پدرش; متولد شده است » ; زیرا، خداوند عزوجل، محققا، امتحان خلقش را دوست می دارد و در آن هنگام، باطل جویان، شک و تردید می کنند.».12

این حدیث و احادیث دیگر 13 وجه غیبت را، امتحان مردم دانسته که مطابق با آیات خداوند و تعلیمات دینی است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند عز و جل، می خواهد درباره ی او، سنت های پیامبران علیهم السلام را در غیبت هایشان جاری سازد. ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدت غیبت های آن ها به سر آید. خداوند عزوجل فرمود: همانا، همه ی شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید» (انشقاق: 19 ); یعنی، سنت های پیشینیان، درباره ی شما هم جاری است

پنجم - خوف و ترس از قتل

حدیث یکم - ابان و دیگران، از امام صادق علیه السلام نقل می کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «گریزی از غیبت برای غلام و پسر خردسال (اشاره به امام مهدی (عج)) نیست » . عرض کردند: «یا رسول الله! برای چه غیبت می کند؟» .فرمود: «می ترسد او را بکشند» .14

حدیث دوم -  زراره گوید: از ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «همانا برای قائم ما (15) (حضرت مهدی علیه السلام) قبل از ظهورش، غیبتی است.» . گفتم: «برای چه؟» . فرمود: «می ترسد - و با دست به شکم اش اشاره کرد - » . زراره گوید: «مقصود، قتل است (می ترسد او را بکشند) .» .

در کتاب 16 غیبت نعمانی 17 این حدیث، به طریق دیگر، از «زراره » از امام صادق علیه السلام نقل شده است و نیز احادیث زیادی 18 در ارتباط با این وجه وجود دارد. و در این مرحله صرفا، به معرفی وجوه مختلف علت غیبت می پردازیم. عالمانی مانند شیخ طوسی، بحث مفصلی در تایید این وجه دارند که در مرحله ی بحث و بررسی های دلالی، به آنها اشاره خواهیم کرد.

 

ششم - تحت بیعت هیچ حاکمی نباشد

امام زمان

حدیث یکم - الطبرسی عن الکلینی، عن اسحاق بن یعقوب، انه ورد علیه من الناحیة المقدسة علی ید محمد بن عثمان: «و اما علة ما وقع من الغیبة. فان الله عزوجل یقول: یا ایها الذین امنوا لا تسالوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم 19انه لم یکن احد من آبائی الا وقعت فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه وانی اخرج حین اخرج ولابیعة لاحد من الطواغیت فی عنقی...».20

طبرسی در کتاب احتجاج از ثقة الاسلام کلینی «ره » و ایشان نیز از اسحاق بن یعقوب نقل می کند که این مطلب از ناحیه مقدس امام عصر (عج) به واسطه ی علی بن محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت وقوع غیبت، این است که خداوند عزوجل می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار شود، شما را ناراحت می کند.» . بر گردن همه ی پدران ام، بیعت سرکشان زمانه بود، اما وقتی که من خروج کنم، بیعت هیچ ظالم سرکشی بر گردن ام نیست.» .

حدیث دوم - محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن ابن ابی عمیر، عن هشام بن سالم، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: یقوم القائم ولیس لاحد فی عنقه عهد ولاعقد ولا بیعة ».22

هشام ابن سالم از امام صادق علیه السلام نقل کند که امام فرمود: «قائم، قیام می کند در حالی که پیمان و قرار داد و بیعت هیچ کس در گردنش نیست.» .22

این وجه، در احادیث زیادی مطرح گردیده است، به طوری که شیخ صدوق در کمال الدین باب چهل چهار (علة الغیبة) یازده حدیث را نقل کرده، که پنج حدیث نخست را (از شماره 1 تا 5) اختصاص به این وجه قرار داده است.

 

هفتم - خالی شدن صلب های کافران از مؤمنان

حدیث یکم - ابن مسرور، عن ابن عامر، عن عبدالله بن عامر، عن ابن ابی عمیر، عمن ذکره، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قلت له: «ما بال امیرالمؤمنین علیه السلام لم یقاتل مخالفیه فی الاول؟» . قال: «لایة فی کتاب الله عزوجل «لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا منهم عذابا الیما»». 23 قال: قلت: «وما یعنی بتزایلهم؟» .

قال: «ودائع مؤمنین فی اصلاب قوم کافرین، وکذالک القائم علیه السلام، لن یظهر ابدا حتی تخرج ودایع الله عزوجل، فاذا خرجت ظهر علی من ظهر من اعداء الله عزوجل جلاله، فقتلهم.».24

زرارة بن اعین گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: «همانا برای قائم (پیش از آن که قیام کند) غیبتی است.» . سپس فرمود: «او، منتظری است که مردم; در ولادت اش; به شک و تردید می افتند و بعضی می گویند: «زمانی که پدرش (امام حسن عسکری علیه السلام) رحلت کرد، فرزندی برای او نبود» و بعضی گویند: «دو سال قبل از وفات پدرش; متولد شده است » ; زیرا، خداوند عزوجل، محققا، امتحان خلقش را دوست می دارد و در آن هنگام، باطل جویان، شک و تردید می کنند

ابن ابی عمیر، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که از اباعبدالله (امام صادق علیه السلام) پرسیدم: «چرا امیرالمؤمنین علیه السلام در ابتدای امر، با مخالفان خود کارزار و جنگ نکرده؟» . فرمود: «به جهت آیه ای که در کتاب خداوند عزوجل بوده: «اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا می شدند، همانا کافران را عذاب دردناکی می کردیم.» گوید: گفتم: «مقصود از «تزایلهم (جدا شدن) چیست؟» . فرمود: «مقصود نطفه های مؤمنانی است که در صلب های کافران به ودیعت گذاشته شده اند.

همین طور قائم هم مادامی که ودایع خداوند عزوجل آشکار نشده، ظهور نخواهد کرد. پس وقتی مؤمنان از صلب های کافران، آشکار شدند، او نیز ظهور می کند و بر دشمنان خداوند عزوجل غلبه یافته و آنان را می کشد.» .

شیخ صدوق، در کتاب علل الشرایع 25 این روایت را به سند دیگر از ابراهیم کرخی، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.

 

هشتم - سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا می داند

امام زمان

حدیث - عبدالله بن فضل هاشمی گوید: از امام صادق جعفر بن محمد علیهم السلام شنیدم که می فرمود: «همانا صاحب این امر را غیبتی است که ناچار از آن است. و هر باطل جویی، در آن، به شک می افتد.» .

گفتم: «فدایت شوم! برای چه؟» . فرمود: «به جهت امری که به ما اجازه نداده اند آن را بر شما آشکار سازیم.» . عرض کردم: «چه حکمتی در غیبت او است؟ » . فرمود: «حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت های الهی پیش از او بوده است. وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار گردد، همچنان که وجه حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام - از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و به پا داشتن دیوار بر موسی علیه السلام روشن نبود تا آن که وقت جدایی فرا رسید. 26

ای پسر فضل! این، امری از امور الهی و سری از اسرار خدا و غیبی از غیب های پروردگار است و چون دانستیم که خداوند، عزوجل، حکیم است، تصدیق می کنیم که تمام کارهای او حکیمانه است هر چند وجه و علت آن برای ما آشکار نباشد.» .

ما، تا این جا، سعی کردیم نمونه ای از روایاتی را که در باره ی اسباب غیبت بودند، دسته بندی و معرفی کنیم. و این که این علت ها را به عنوان علت، می پذیریم یا نه، و یا این که در صورت پذیرفتن، آیا هر کدام از این ها، علت تام هستند و یا ناقص، یعنی وجودشان برای وجود معلول، لازم و کافی است و وجود معلول، به چیز دیگری به غیر از آن، توقف ندارد، یا این که بودن و وجودشان برای وجود معلول، لازم است، اما کافی نیست، و یا اینکه هیچکدام به عنوان علت نبود، ان شاء الله، در جای خودش بحث خواهیم کرد.

 

تدوین : سید حسن واعظی

گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

1) بحار، ج 52، ص 90، ح 3.

2) همان، ح 4.

3) همان، ح 4.

7) علل الشرایع، ج 1، ص 245، ح 7; کمال الدین، ص 481. هر دو کتاب، از شیخ صدوق است. بحارالانوار از هر دو نقل کرده است. بحار، ج 52، ص 90; منتخب الاثر از بحار و آن از عیون اخبار الرضا نقل می کند. ص 326، ح 18.

8) سلسله سند علل الشرایع: حدثنا احمد بن محمد بن یحیی العطار، عن ابیه، عن محمد بن احمد بن یحیی عن احمد بن الحسین بن عمر، عن محمد بن عبدالله، عن مروان الانباری.

9) علل الشرایع، ج 1، ص 285، باب 179، ح 2; بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 2. ظاهرا روایت از امام جواد علیه السلام است.

10) محمد بن الفرج الرخجی، من اصحاب الرضا علیه السلام، ثقة. قال الشیخ و العلامه. و ذکره الشیخ ایضا فی اصحاب الجواد علیه السلام والهادی علیه السلام، و قال النجاشی: انه روی عن ابی الحسن موسی علیه السلام. و روی المفید فی الارشاد ما یدل علی مدحه و علو منزلته. وسائل، ج 20، ص 339 و مرحوم خویی در کتاب معجم، ج 17، ص 132، فرموده: «ایشان، از امام جواد نقل کرده اند.» . پس معلوم می شود که مقصود از ابوجعفر علیه السلام، (امام جواد) است. و احتمال می رود مراد محمد بن الفرج کوفی باشد که از اصحاب امام صادق علیه السلام است.

11) کافی، ج 1، ص 343، باب فی الغیبة، ح 31; مرآة العقول، ج 4، ص 61، ح 31.

12) کمال الدین، ج 2، ص 346، ب 33، ح 32; بحارالانوار، ج 52، ص 95، ح 8.

13) کافی، ج 1، ص 326، باب فی الغیبة، ح 2 و ح 3; مرآة العقول، ج 4، ص 34، ح 2; همان، ص 35، ح 3، بحارالانوار، ج 52، ص 95، ح 10; علل الشرایع، ص 286، ح 4. مانند حدیث علی بن جعفر از برادر خود امام کاظم علیه السلام; کمال الدین، 351، باب 34، ح 1; کافی، ج 1، ص 376، باب فی الغیبة، مرآة العقول، ج 4، ص 34.

14) علل الشرایع، ج 1، ص 284، باب 179، ح 1; بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 1.

15) بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 5; «ان للغلام » .

16) کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44، ح 7. علل الشرایع، ص 243، باب 179، ح 8.

17) غیبت نعمانی، ص 177، باب 10 (فصل چگونگی غیبت آن حضرت)، ح 21.

18) همان، ص 176، باب 10، (فصل چگونگی غیبت آن حضرت) ح 18، 19 و 20; همان، ص 172، باب 10 (فصل غیبت آن حضرت و فصول آن) ح 6; کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44، ح 7، 8، 9 و 10; همان، ص 346، باب 33، ح 32; کافی، ج 1، ص 378، باب فی الغیبة، ح 5; و همان، ص 379، ح 9، ص 382، 18 و 29; بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 5; همان، ص 96، ح 16; همان، ص 97، ح 17، 18، 19 و 20; همان، ص 98، ح 21 و 22.

19) مائده، 101.

20) الاحتجاج، ج 2، 285; کمال الدین، ج 2، ص 485، ب 45، ح 4، بحارالانوار، ج 52، ص 92، ح 7.

21) کافی، ج 1، کتاب الحجة، باب فی الغیبة، ص 384، ح 27; مرآة العقول، ج 4، ص 58، ح 27.

22) عهد و عقد و بیعت از نظر معنا با هم متقارب و نزدیک هست و گویا هم دیگر را تاکید می کنند. محتمل است که مراد از عهد، وعده با خلفای جور باشد. بدین معنا که آن ها را رعایت، مراعات کند. یا این که مراد، ولایت عهدی باشد، همانند امام رضا ( علیه السلام) و مراد از عقد، پیمان مصالحه و آتش بس باشد، همانند امام حسن ( علیه السلام) و مراد از بیعت، اقرار و اعتراف ظاهری به خلافت غیر باشد. مرآة العقول، ج 4، ص 58.

23) فتح: 25.

24) علل الشرایع، ج 1، ص 147; بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19.

25) علل الشرایع، ح 1، ص 147.

26) کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11; علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179. بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4 (علة الغیبة)، ح 8; منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1.

27) کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11; علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179. بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4 (علة الغیبة)، ح 8; منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1.

28) رجال الخویی، ج 18، ص 189.

29) قاموس الرجال، محمد تقی تستری، ج 10، ص 96.

30) تنقیح المقال، شیخ عبدالله المامقانی، ج 3، ص 220: «لاشبهة فی کونه امامیا و کونه شیخ اجازة یغنیه عن التوثیق، فهو بحکم الثقة.» .


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


نشانه های ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)

دوشنبه 89 مرداد 4 ساعت 1:22 عصر
<

نشانه های ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)

امام زمان

«آن ساعت نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد. پس از آنان روی بگردان تا روزی که ندا کننده ای خلق را به عالمی حیرت آور و هول انگیز دعوت کند». (قمر: 1 و6)

در حدیثی آن ساعت را خروج حضرت مهدی(علیه السلام) دانسته که مردم را به آئینی فرا می خواند که آن را منکر و ناشناخته می دانند و باور نمی کنند که آئین اسلام باشد.

امام صادق(علیه السلام) برخی از ویژگیهای آئین اسلام در آن زمان را این گونه بر می شمارد:  وقتی حضرت قائم قیام کند، به جانب کوفه رهسپار می شود و چهار مسجد را در کوفه ویران می سازد [چرا که با موازین اسلام همخوان نیستند] و در روی کره زمین مسجدی که دارای اشراف و بالکن باشد، باقی نخواهد ماند جز این ویران می سازد و آنها را بدون صاف و مستوی [بدون بالکن و اشراف] می سازد، راههای بزرگ را توسعه می بخشد و همه چیزهایی که از دیوارها به کوچه و خیابان موجود است، از قبیل بالکن، ناودان و... دستور می فرماید برچیده شوند، همه بدعت ها را از بین می برد و همه سنت ها را تجدید می فرماید شهرها و کشورهای قسطنطنیه، چین و کوهستانهای دیلم را می گشاید، و هفت سال این گونه حکم می راند که هر سالی برابر ده سال از سالهای معمولی است. سپس آنچه خدا خواهد انجام می دهد.

راوی خبر می پرسد: فدایت گردم چگونه سالها طولانی می شود [و یک سال به اندازه ده سال خواهد گشت] فرمود: خداوند متعال فرمان می دهد فلک درنگ و حرکت را کند گرداند از این رو روزها و سالها طولانی خواهند گشت.

ابو بصیر که راوی خبر است، باز می پرسد: آنان می گویند فلک اگر تغییر کند[و از حرکت معمولی باز ایستد یا کند شود]، از بین خواهد رفت؟ فرمود: این سخن زندیقان است، اما مسلمانان چنین راهی را نخواهند پیمود و حال آن که خداوند متعال ماه را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) شکافت و قبل از آن خورشید را برای یوشع بن نون برگرداند، از همه بالاتر، خبر داد به طولانی بودن روز قیامت روزی که برابر هزار سال از سالهای معمولی مردمان است. 1

 

تایید سخن از دیدگاه دانش روز

1 - طولانی شدن روز و سال در زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) از دیدگاه دانش روز با مشکل روبه رو نخواهد بود، بلکه دانش جدید آن را تایید می کند.

ما در این راستا با توجه به این که نیروی جاذبه (گرانش عام) در همه اجرام آسمانی و اجسام عنصری و زمینی کارگر و مؤثر است، به نیروی جاذبه ماه و تاثیر آن بر آب دریاها، خاک و خشکی ها و ایست دادن به کره زمین اشاره خواهیم داشت.

از دیر باز مردم روزگاران می دانستند میان طلوع و غروب ماه و برآمدن و فرونشینی آب دریاها بایستی رابطه ای وجود داشته باشد، اما چگونگی آن را نمی دانستند تا این که:

نابغه بزرگ جهان دانش «اسحاق نیوتون » برای نخستین بار بر این معما دست یافت و چگونگی پیدایش آن را به درستی بیان داشت. پدیده کشنده(جزر و مد) اساسا زاییده نیروی جاذبه کره ماه است، بدیهی است دریاها در مقایسه با خشکی های زمین از قابلیت انعطاف و نرمی بیشتری برخوردار بوده و بالطبع در برابر نیروی کشش ماه کمتر ایستادگی می کنند، به همین مناسبت توده های آب در زیر پای ماه انباشته می گردند و پدیده ای را به نام «برکشند» ایجاد می کنند.

امام صادق(علیه السلام) برخی از ویژگیهای آئین اسلام در آن زمان را این گونه بر می شمارد:  وقتی حضرت قائم قیام کند، به جانب کوفه رهسپار می شود و چهار مسجد را در کوفه ویران می سازد [چرا که با موازین اسلام همخوان نیستند] و در روی کره زمین مسجدی که دارای اشراف و بالکن باشد، باقی نخواهد ماند جز این ویران می سازد و آنها را بدون صاف و مستوی [بدون بالکن و اشراف] می سازد

همزمان با «برکشند» رو به ماه، «برکشند» دیگری در آن سوی کره زمین ایجاد می گردد بدین سان که آبهای آن سوی کره زمین که از ماه بدورند، کمتر متاثر گردیده و به اصطلاح عقب می مانند و آب توده عظیمی را ایجاد می کنند، لذا روزانه هر نقطه از سطح دریا دوبار دستخوش برکشند و دو بار هم دستخوش «فروکشند» می گردد.

بنابراین، به طور متوسط فاصله(زمان) بین دو جزر و مد متوالی 12 ساعت و 5/25دقیقه است، درست نصف زمانی که طول می کشد، تا ماه ظاهرا یک دور کامل دور زمین بپیماید یعنی 24 ساعت و 51 دقیقه.

جزر و مد همراه با حرکت ظاهری ماه از افق شرقی ناظر، به سمت افق غربی او پیش می روند.

اثر جاذبه خورشید در جزر و مد نسبت به ماه از درجه دوم اهمیت برخوردار است، زیرا فاصله آن بیشتر(فاصله خورشید از زمین یکصد و پنجاه میلیون کیلومتر) است، از این رو نسبت نیروی مولد جزر و مد خورشید تنها حدود7درصد (7%) نیروی ماه است.

وقتی که نیروهای مولد ماه و خورشید هماهنگ عمل می کنند، مثلا هنگام ماه نو که هر دو در یک طرف زمین هستند، جزر و مدها در حداکثر خود هستند و به نام جزر و مد 2بهاری یا «مهکشند» (Sprinq tide) نامیده می شود، حد دیگر وقتی است که خورشید و ماه باهم زاویه 900 درجه (تربیع) می سازند در این هنگام جزر و مد را به حد اقل و به جزر و مدهای خفیف یا «کهشکند» (Iveap tide) مبدل می سازند.

امام زمان علیه السلام

نزدیکی ماه نیز تاثیری در ارتفاع جزر و مد دارد، هنگامی که ماه در حضیض زمینی قرار دارد نیروی مولد جزر و مد آن به اندازه 20% بیش از حد عادی است.

جاذبه ماه سبب می شود علاوه بر آماسیدن آبهای کره زمین خشکی ها نیز دستخوش تورم گردند که در مقایسه با آماس آبها نامحسوس است.

نیروی حاصل از جاذبه ماه و لنگری که از جانب انباشته شدن آبها به وجود می آید، سبب می شوند چرخش محوری زمین به آرامی ایست(ترمز) کند و بدین سان بر طول شبانه روز زمینی می افزایند.

بررسی خطوط رشد و نمو سنگواره های مرجانی بیانگر آن است که در 350 میلیون سال پیش طول شبانه روز حدود سه(3) ساعت کوتاهتر از شبانه روز کنونی بوده و طول سال خورشیدی به چیزی حدود 400 روز بالغ می گردیده است.

بررسی هایی که از روی سوابق بجا مانده از کسوف و خسوف های گذشته به عمل آمده، نشان می دهد که روند افزایش طول روزهای زمینی 0016% ثانیه در هر قرن است. 2

2 - کسی که این نیروی بنیادین و زیربنایی را به نام جاذبه در سرتاسر این نظام اعم از جسمانی، جرمانی و کیهانی به ودیعه نهاده است و شاید این آیه(چنان که برخی از مفسران برآنند) به آن اشاره داشته باشد:

«خدا است آن ذات پاکی که آسمانها را بدون ستون برافراشت و شما آن را ملاحظه می کنید آنگاه با کمال قدرت عرش را در خلقت بیاراست و خورشید و ماه را مسخر اراده خود ساخت که هرکدام در وقت خاص و مدار معین به گردش آیند». ...)(رعد: 2)

چنین خدایی قدرت دارد پریود روزانه و سالیانه (حرکت وضعی و انتقالی) کره زمین را کاهش دهد یک دور گردش وضعی زمین را ده برابر کرده به 240 ساعت برساند و یک دور گردش سالیانه زمین در مدار خود را ده برابر کرده یعنی کره زمین که در هر ثانیه سی(30) کیلومتر حرکت می کند، به 3 کیلومتر کاهش دهد از این رو امام صادق(علیه السلام) برای رفع تعجب از ابوبصیر می فرماید: آنگونه که ماه برای رسول خدا شکافته شد[روایات در این باره از سنی و شیعه به سر حد یقین و تواتر است] و پیش از آن خورشید بر یوشع بن نون باز گشت[به احتمال قوی به مقدار چند ساعت کره زمین در حرکت وضعی خود از راست به چپ (غرب به شرق) برگشته باشد]، چنان که امروزه منجمان ناهید (زهره)شناس معتقدند حرکت وضعی ناهید از شرق به غرب یعنی برخلاف حرکت وضعی زمین است، از این رو در زهره خورشید از مغرب طلوع و به مشرق غروب می کند، پس خداوند قادر است که چنین حرکتی را ظرف چند ساعت برای کره زمین در زمان یوشع بن نون پدید آورد. و از همه مهمتر روز قیامت است که قرآن در باره مقدار آن می فرماید:  «همانا یک روز نزد خدا چون هزار سال به حساب شماست ». (حج:47)

و می فرماید: «او امر عالم را به نظام احسن و اکمل از آسمان تا زمین تدبیر می کند سپس روزی که مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است، باز به سوی خود بالا می برد». (سجده: 5)

سفیانی: او از بیابان بی آب و علف واقع میان مکه و شام خروج کند، سفیانی مردی است بد صورت، آبله رو، چهارشانه، ازرق چشم و نام او «عثمان بن عنبسه » و از فرزندان یزید بن معاویه است، او شهرهای دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را به تصرف خویش آورد

3 - ایستادن آفتاب

امام زمان

نوشته سید اسماعیل عقیلی را می توان تایید دیگری دانست بر فرمایش امام صادق(علیه السلام) یعنی بربازگشت خورشید، که ما به تعبیر دیگر بازگشت حرکت وضعی زمین دانستیم، وی در باب علائم ظهور نوشته است: از آن علایم ایستادن آفتاب است در وسط آسمان از اول ظهر تا وقت عصر بدون آن که حرکت نماید، و این دلیل است بر تغییر حرکت افلاک3 مورخان و محدثان این سخن را ذیل آیه نوشته اند:

«ما اگر بخواهیم از آسمان نشانه و آیت قهری نازل گردانیم تا همه بر آن گردن نهند و خاضع شوند». (شعراء:4)

ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره این آیه شنیدم فرمود: به زودی خداوند درباره آنان چنین خواهد گرد گفتم: اینان چه کسانی می باشند؟ فرمود: بنی امیه و یارانشان می باشند، گفتم آن نشانه و آیه چیست؟ فرمود: ایستادن خورشید بین اول ظهر تا وقت عصر و خارج شدن و پدیدار گشتن یک صورت تا سینه شخصی -که حسب و نسب او شناخته شده است- در خورشید، این پدیده در زمان سفیانی واقع شود در این هنگام سفیانی و دار و دسته او به هلاکت خواهند رسید.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیش از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) پنج نشانه واقع می شود:

1 - صیحه آسمانی، آن حضرت در مکه داخل می شود و در جانب خانه کعبه ظهور می نماید و چون آفتاب بلند شود، قبل از آن منادی ندا کند که همه اهل زمین و آسمان بشنوند و بگوید: ای گروه خلایق آگاه باشید که این مهدی آل محمد است. او را به نام و کنیه جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یاد نماید و در این باره این آیه نازل شد:

2 - سفیانی: او از بیابان بی آب و علف واقع میان مکه و شام خروج کند، سفیانی مردی است بد صورت، آبله رو، چهارشانه، ازرق چشم و نام او «عثمان بن عنبسه » و از فرزندان یزید بن معاویه است، او شهرهای دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را به تصرف خویش آورد....

3 - فرو رفتن لشگر سفیانی، در بیابانی بین مکه و مدینه، نیروهای او در این محور به سیصد هزار نفر می رسند، و سرانجام خود او به دست لشگریان حضرت مهدی (علیه السلام) در بیت المقدس کشته خواهد گشت.

4 - قتل نفس زکیه، و آن پسری است از آل محمد (صلی الله علیه و آله) که بین رکن و مقام شهید می شود.

5- یمانی: خروج یمانی از یمن اتفاق می افتد. در پاره ای اخبار وارد شده که یمانی و خراسانی و سفیانی در زمان واحد خروج خواهند نمود یعنی در یک روز و یک ماه و یک سال و در میان این سه نفر از یمانی هدایت کننده تر نیست وی خلایق را به سوی حق دلالت می کند. 4

 

گروه دین و اندیشه تبیان

مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره 9 (78)، علی زمانی قمشه ای


1) تفسیر نورالثقلین، ذیل قمر، 1،6 - بحارج 52، ص 333،337و339.

2) پاتریک مور (patrick Moore) گری هانت (Garry unt) اطلس منظومه خورشیدی، برگردان عباس جعفری، ص 94، و بعد، نشر سازمان گیتاشناسی، تابستان 1374ش.

3) کفایة الموحدین، سید اسماعیل نوری عقیلی، مقاله رابعه، در بیان بعضی از علائم ظهور- منتهی الآمال، محدث قمی، فصل 7، در بعضی از علامات ظهور - تفسیر نورالثقلین ذیل سوره شعراء.

4) مدرک قبل.


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


ویژگی های تربیتی انسان منتظر

دوشنبه 89 مرداد 4 ساعت 1:20 عصر
<

ویژگی های تربیتی انسان منتظر

امام زمان

1 . اندیشیدن به آینده

یکی از ویژگیهای انسان منتظر این است که به واقعه ای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد . این موضوع را اگر شما با این رویکرد ملاحظه کنید که اگر در وجود انسان این قابلیت بود که بتواند وقایع آینده را پیش بینی کند، چه می شد . خداوند دو هدیه بزرگ به ما کرامت فرموده است: نخست این که قیامت را وعده داده است و دیگر اینکه ظهور موعود را مطرح کرده است . آینده ای را به نام عصر ظهور پیش بینی کنیم که در آن، شیعیان منتظر دوازدهمین حجت الهی، حضرت مهدی اند . بنابراین یکی از ویژگیهای تربیتی انسان منتظر این است که به آینده ای با وقایع و ویژگیهای خاص می اندیشد .

2 . آمادگی

دومین ویژگی انسان منتظر، آمادگی است; یعنی نسل منتظر، کودک و نوجوان و جوان ما باید بداند که در عصر ظهور چه کاره است و دارای چه نقشی است . انسان منتظر باید آمادگی کارگزاری حکومت جهانی را داشته باشد . امام زمان(عج) به نیرو و آدمی نیاز دارد که بتواند با پدیده ها و شرایط مواجه شود . این امر که افراد، در دوران غیبت قابلیتها و تخصصهای خودشان را گسترش ندهند، با مفهوم انتظار، تطابق ندارد .

3 . امید به آینده جهان

یکی دیگر از ویژگیهای نسل منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده جهان است . اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم، تصور کنیم که منتظر دادگستر و عدل گستر جهان هستیم، در راستای این اهداف تلاش خواهیم کرد . ادیانی که موعودگرا نیستند، یک نگرش کاملا منفی و یاس آور نسبت به جهان دارند . اگر امید به آینده نباشد، انسان دچار افسردگی خواهد شد .

4 . جهانی شدن

چهارمین ویژگی که برای نسل منتظر می توان در نظر گرفت; این است که انسان از خویشتن و از خودش بیرون بیاید و جهانی شود . اصلا یکی از ویژگیهای انتظار این است که انسانها را از درون خودشان بیرون بیاورد تا از پرداختن به مسائل جزئی زندگی خودشان دوری کنند . خود محوری برای جامعه بسیار خطرناک است . کسی که درخت را از خیابان می کند و در منزل خویش می کارد، اندیشه این آدم در حقیقت، از خودش و خانه خودش فراتر نمی رود . و خود محوری یعنی این که خود را در حد خودش و خانه خودش ببیند . هر چیزی، در خانه او معنا دارد; در درون خانه او ارزش دارد; فراتر از خانه خودش نمی اندیشد; به شهر نمی اندیشد; به کشور نمی اندیشد; انگار فقط همین نسل است و بس .

انتظار، انسان را از خانه خود بیرون می آورد و جهانی می کند. اگر بخواهیم یک نوجوان را تربیت کنیم باید بتوانیم او را با انتظار و مفهوم آن آشنا کنیم . باید به او بفهمانیم که تو برای خودت و در چارچوب خودت زندگی نمی کنی; باید به جهان بیندیشی، به حکومتی که بر جهان حاکم است.

یکی از ویژگیهای انسان منتظر این است که به واقعه ای که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ایمان دارد . این موضوع را اگر شما با این رویکرد ملاحظه کنید که اگر در وجود انسان این قابلیت بود که بتواند وقایع آینده را پیش بینی کند، چه می شد

خوشبختانه با عنایت خود امام (ع) در وجود جوانان ، کاملا دیده می شود که مثلا دانشجوی مهندسی اینگونه می اندیشد که من باید پاسخگوی امام زمانم باشم; امامی که حکومت جهانی برقرار خواهد کرد. حال اگر ایشان را درک کردم که به مقصود رسیده ام; در غیر این صورت نیز باز پاسخگوی او هستم و برای تحقق حکومتش تلاش کرده ام . او از عمل و حاصل عمل ما آگاه است.

و از آن طرف، متاسفانه در دستگاهها و ادارات ما برخی از افراد، گویا با همین رئیس که بالای سرشان است مواجهند; مثلا می گویند، آقا تا وقتی در این اداره وضعیت اینگونه است، من مانند شمعک کار می کنم; یعنی شعله ور نمی شوم . این حرف در حقیقت حرف آدمی است که گویی رئیس او همین کسی است که بالای سرش است . نسل منتظر نباید اینگونه باشد . او باید پاسخگوی امام زمانش باشد; یعنی هر کس که منتظر است: کارمند، دانشجو، طلبه، پزشک و . . . باید امام زمان(عج) را بالای سرش ببیند، نه رئیس و وزیر و رئیس جمهور و . . . را .

علاوه بر مسئله پیش گفته، مسئله نیاز به ولی و مرشد است . کسی که به او عشق بورزیم و او را از صمیم دل دوست بداریم و به گونه ای عمل کنیم که گویی ذره ذره عمل ما با هدایت او انجام می گیرد .

 

5 . زیستن با یاد او

امام زمان علیه السلام

ما باید این آرزو را داشته باشیم که اگر توفیق زیارت ایشان حاصل شد، چگونه زیستن و چگونه مردن را از او بپرسیم . نسل منتظر باید منتظر لحظه ای باشد که وقتی امامش را می بیند، صراط مستقیم را با تمام اجزای آن از امام بخواهد; منتها این کار احتیاج به آمادگی دارد . «. . . فزت و رب الکعبة . . .»1 جمله ای نبود که علی (ع) در هنگام ضربت خوردن به ذهنشان رسیده باشد; امام سراسر عمرشان با این جمله زیسته بودند و منتظر این لحظه بودند; لحظه رهایی از دنیای تنگ و تاریک به سوی جوار الهی .

ما باید به نسل منتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده غیبت است چگونه استفاده کند . نوجوانان ما باید لحظه به لحظه از امام زمان(عج) بهره بگیرند . من در تمامی مراحل درس و زندگی ام هرگاه توکل به خدا کردم و پشت سرش «یا مهدی ادرکنی» 2 گفتم; یعنی از او هم به عنوان ولی و امامم کمک خواستم، راههایی را در مقابلم باز کرد . هر نعمتی که نصیب همه ما و بنده شده، از رکت یاری طلبیدن از امام زمان(عج) است . این را من به نوجوانان و جوانان منتقل می کنم . لحظه ای نباشد که از یاد امامشان غافل باشند . اینها نکاتی است که ما باید کودکان و نوجوانان و کودکان و فرزندانمان یادآوری کنیم که همین الان از امام کمک بخواهند و او کمک می کند و کمکش را در درازمدت خواهند دید، نه این که بگوییم امروز که کمک بخواهند، فردا یاری می بینند .

بنابراین، یکی از ویژگیهای نسل منتظر این است که در همه اعمالش توجه به امام زمان(عج) دارد; ازدواج، تحصیل، غذا خوردن و . . . .

اگر بخواهیم نسل امروز را تربیت کنیم، باید هدف های رفتاری و تربیتی ما این ویژگی ها را حتما داشته باشد .

 

گروه دین و اندیشه تبیان

پدیدآورنده: علی اصغر احمدی، با تصرف و تلخیص


1 . بحارالانوار، ج 41، ص 2: ... به خدای کعبه رستگار شدم ...

2 . وسائل الشیعه، ج 9، ص 184 .


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


مرگ شیطان در زمان ظهور امام عصر (عج)

دوشنبه 89 مرداد 4 ساعت 1:19 عصر
<

مرگ شیطان در زمان ظهور امام عصر (عج)

امام زمان علیه السلام

[شیطان] گفت: پرودگارا! پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده.

فرمود: تو از مهلت یافتگانی، تا روز [و] وقت معلوم. (حجر (15)، آیه 36 و 38)

بعد از آنکه شیطان بر انسان سجده نکرد و مقام خود را برتر از آن دانست که برای انسان خاکی تعظیم کند، خدا او را از رانده شدگان قرار داد و فرمود: «تا روز جزا بر تو لعنت باد.» (حجر، آیه 35) در این هنگام شیطان از خداوند خواست که او را تا روز برانگیخته شدن انسانها از قبر مهلت دهد و جواب شنید که: تو تا روز و وقت معلومی مهلت داری. او تا «یوم یبعثون » مهلت خواست و خدا «یوم الوقت المعلوم » بدو مهلت داد. سؤال این است که آیا بین این دو روز فرق است؟ و اگر هست به چه نحو است و چه نتایجی دارد؟

مرحوم علامه طباطبایی ذیل این آیه شریفه نکاتی را فرموده اند که به اختصار نقل می شود. تفسیر ایشان از این آیه جالب و شیرین و در عین حال قابل تامل است: «با نظری گذرا به دو آیه معلوم می شود که روز «وقت معلوم» با روزی که مردم برانگیخته می شوند، متفاوت است و حتما باید آن روز قبل از روز بعث باشد.» و سپس در ادامه استدلال می گویند: «اطلاق در آیه 15 سوره «اعراف » که خداوند بدو فرموده تو از مهلت داده شدگانی با آنچه در سوره «ص » و همین جا آمده است مقید می شود یعنی منظور روز وقت معلوم است.» 1

ایشان در جواب این سؤال که آیا خود ابلیس از زمان آن روز خبر دارد یا نه می گویند: «این روز در علم الهی مشخص و مبین است که چه زمانی است. اما، آیا ابلیس هم می داند یا نه از آیه چیزی بر نمی آید.» علامه در ادامه جواب به نظری که می گوید شیطان آن روز را نمی داند مطلب را به بحث مورد نظر می کشاند و می فرماید: اینکه دوباره ابلیس گفته است: «همه را گمراه خواهم ساخت.» (حجر (15)، آیه 39.) دلیل است که او تا زمانی که انسان در دنیا زندگی می کند کار خود را ادامه می دهد. پس از آیه «الی یوم الوقت المعلوم » فهمیده می شود منظور تا آخر عمر انسانهایی است که در روی زمین زندگی می کنند و امکان اغوای آنها وجود دارد.» ایشان در تقویت این نظریه از قول «ابن عباس » و اکثر مفسران اینطور ادامه می دهند که: «منظور از آن روز، آخرین روزهای تکلیف است و آن مربوط به نفخه اولی است که همه خلایق در آن از دنیا می روند. گویا این نظر مبتنی بر این است که ابلیس تا زمانی که تکلیف است و امکان مخالفت و معصیت وجود دارد زنده می ماند و آن هم مدت عمر انسان در این دنیاست یعنی تا زمان نفخه اولی که همه مردم می میرند و بین این نفخه و نفخه دوم که در آن مردم برانگیخته می شوند 40 سال یا 400 سال بر حسب اختلاف روایات فاصله وجود دارد.» مرحوم طباطبایی با اینکه بدین طریق وجه فوق را تقویت کرده و روز وقت معلوم را به نفخه اولی تفسیر می کند اشکالی بدان کرده و آن را رد می نماید تا نظریه ای را که خود قبول دارد بیان و تقویت نماید. لذا می گویند: «وجهی که گفته شد خوب است و تنها یک اشکال دارد و آن اینکه در این نظریه آمده بود ابلیس تا زمانی که تکلیفی هست و امکان مخالفت و معصیت وجود دارد زنده می باشد» صاحب المیزان این ملازمه را یعنی ملازمه بین وجود تکلیف و وجود ابلیس را قبول ندارد و می گوید: «استناد معاصی به شیطان اقتضای بقای ابلیس را دارد تا زمانی که معصیت و گمراهی وجود داشته باشد، نه تا زمانی که تکلیف باقی است و دلیلی هم بر ملازمه بین معصیت و تکلیف در خارج نیست.» به عبارتی روشن تر ایشان می خواهند ملازمه بین وجود تکلیف و وجود ابلیس را نفی کند ولی ملازمه بین معصیت و ابلیس را ثابت نماید و بعد از آن ملازمه بین معصیت و تکلیف را نفی کرده و می گویند امکان دارد تکلیف باشد ولی معصیتی نباشد و وقتی معصیت نبود ابلیس هم نیست.

منظور از آن روز، آخرین روزهای تکلیف است و آن مربوط به نفخه اولی است که همه خلایق در آن از دنیا می روند. گویا این نظر مبتنی بر این است که ابلیس تا زمانی که تکلیف است و امکان مخالفت و معصیت وجود دارد زنده می ماند و آن هم مدت عمر انسان در این دنیاست یعنی تا زمان نفخه اولی که همه مردم می میرند و بین این نفخه و نفخه دوم که در آن مردم برانگیخته می شوند 40 سال یا 400 سال بر حسب اختلاف روایات فاصله وجود دارد

مرحوم علامه از اینجا شروع به بیان اثبات زمانی می کند که تکلیف وجود دارد ولی هیچ معصیتی اتفاق نمی افتد و امکان فوق را در خارج واقعه ای می دانند که حتما اتفاق خواهد افتاد. در این باره می فرمایند: «حجت عقلی و نقلی وجود دارد که نهایت زندگی انسان نوعی سعادت است که انسانها را در بر می گیرد و جامعه انسانی به خیر و صلاح می رسد و جز خدا در روی زمین عبادت نمی شود و بساط کفر و فسوق برچیده می شود. زندگانی خالص و با صفا شده و امراض قلبی و وسوسه های درونی برطرف می گردد.» ایشان گرچه با عبارت حجت عقلی و نقلی تلویحا رسانده اند که منظورشان از آن روز چه روزی است، ولی بدان تصریح نکرده اند. اما، با توجه به استناد ایشان به بعضی از آیات در ادامه همین بحث و ذکر بعضی از روایات در بحث روانی نظر ایشان کاملا مشخص و معلوم می گردد که در نهایت چه می خواهند بگویند. در اینجا آیه 106 سوره انبیاء را آورده اند:

امام زمان علیه السلام

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

هم ایشان در تفسیر این آیه بعد از بحث نسبتا مفصلی می فرمایند: «وجهی ندارد این آیه به یکی از دو وراثت اخروی و یا دنیوی مقید شود; چون اطلاق دارد و هر دو را در بر می گیرد»2 و منظور از وراثت دنیا را با اسناد به اخبار متواتری که از عامه و خاصه نقل شده است ; ظهور اسلام یا ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، دانسته اند.

مرحوم علامه در بحث روایی جمع بندی ای دارند که مرادشان را روشن تر نشان می دهد. در آنجا سه روایت نقل می کند، خلاصه آنها و نتیجه گیریشان را بیان می کنیم: در تفسیر البرهان از ابن بابویه از امام صادق، علیه السلام، درباره «انک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم » نقل شده که منظور روزی است که در صور یک نفخه دمیده می شود و ابلیس می میرد» 3

در تفسیر عیاشی از امام صادق، علیه السلام، روایتی نقل شده که وهب از حضرت سؤال کرد: «روزی که در آیه شریفه آمده چه روزی است؟ حضرت فرمود: یا وهب آیا تو گمان می کنی آن روزی است که خدا مردم را در آن مبعوث می کند؟ (خیر) ولکن خدای عزوجل او را مهلت می دهد تا روزی که قائم ما، علیه السلام، مبعوث شود و جلوی سر او را گرفته گردنش را می زند و آن روز، روز معلوم است » 4

در تفسیر قمی از قول امام صادق، علیه السلام، نقل شده که «یوم الوقت المعلوم » روزی است که رسول خدا، صلی الله علیه وآله، شیطان را بر روی صخره ای در بیت المقدس سر می برد. در توجیه این روایت علامه می فرماید: «این مربوط به اخبار رجعت است و در این معنا و معنای قبلی روایات زیادی از اهل بیت، علیهم السلام، به دست ما رسیده است.»

بعد از این بیان ایشان در جمع بین سه روایت دو راه را پیشنهاد می کند:

اول: روایت اولی حمل بر تقیه شود که در این صورت ایشان روایت دوم و سوم را تقویت می کند.

دوم: چون روایاتی که از ائمه، علیهم السلام، در تفسیر قیامت آمده است گاهی اوقات تفسیر به ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، شده اند و گاهی به رجعت و گاهی به قیامت معنا گشته اند، زیرا این سه زمان در ظهور حقایق مشترک هستند گر چه از جهت شدت و ضعف متفاوت اند پس می توان گفت که حکم یکی از آنها در دیگری نیز جاری است.

از مجموع بیانات مرحوم علامه طباطبایی معلوم می شود که ایشان معتقدند در زمان ظهور حضرت مهدی، علیه السلام، شیطان نابود می شود و سعی دارند آن را به نحوی اثبات نمایند. گر چه این نکته ایشان برخلاف جمهور مفسران که روز وقت معلوم را به ظهور مهدی تفسیر کرده اند; محتوایی شیرین و دلچسب به همراه دارد; ولی سؤالات و انتظارات زیادی را پیش می آورد که بعضا با آنچه خود ایشان در همین جا و جاهای دیگر المیزان فرموده اند منافات دارد

 

«مصطفی احمدی»

گروه دین و اندیشه تبیان


1. ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 12، ص 159 به بعد.

2. ر. ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 14، ص 330.

3. ر. ک: البحرانی، السید هاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 341. همچنین ر. ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 63، ص 221، ح 63.

4. ر. ک: السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاشی، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 262.

 


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


ویژگی های حکومت امام مهدی (عج)

دوشنبه 89 مرداد 4 ساعت 1:18 عصر
<

ویژگی های حکومت امام مهدی (عج)

امام زمان

پس از آن که جهانیان آمادگی پذیرش حکومت عدل الهی را پیدا کردند و شرایط از هر جهت برای ظهور حضرت فراهم شد، امام مهدی (عج) قیام می کنند و خود را به جهانیان معرفی اسلامی دعوت می کنند. از آنجا که سردمداران مستکبر در چنان شرایطی موقعیت خود را در خطر خواهند دید، علی رغم رفتار بزرگوارانه و استدلال های روشنگرانه امام علیه السلام باز جهت حفظ حکومت ظالمانه خود در مقابل آن حضرت صف آرایی می کنند و به هیچ وجه حاضر به پذیرش حق نمی شوند. در نتیجه، نبرد شدید حق و باطل به وجود می آید و به کمک یاران با اخلاص و فداکار امام مهدی (عج) تمام سردمداران ظلم و تعدی نابود و یک حکومت واحد جهانی بر اساس تعالیم عالیه اسلامی در سرتاسر عالم مستقر می شود که در سایه آن، بشریت طعم شیرین عدالت و امنیت و آسایش واقعی... را می چشند. در مورد اوصاف حکومت آن حضرت که از طریق حاکمیت احکام اسلام به وجود خواهد آمد، توصیفات زیادی در متون دینی وارد شده است. در این جا به اختصار به چند مورد از آن ها اشاره می گردد:

 

گسترش عدالت:

برقراری عدل و قسط در عالم و ریشه کن ساختن بیداد و تبعیض، از ویژگی های اصلی حکومت حضرت مهدی (عج) است. به این ویژگی در بسیاری از رهنمودهای ائمه اطهار علیهم السلام اشاره شده است. در این زمینه، امام رضا علیه السلام می فرمایند: خداوند متعال توسط حضرت مهدی (عج) زمین را از هر ستمی پاک خواهد ساخت. ... آن حضرت وقتی قیام کردند میزان عدل و داد را در میان مردم مستقر می نماید و به گونه ای به کارها رسیدگی می کند که احدی جرات تعدی و ظلم به دیگری را نخواهد کرد. 1

 

امنیت کامل:

امام زمان (عج) با سیاستی که در پیش خواهند گرفت، در مدت بسیار کوتاهی امنیت و صلح و صمیمیت را در تمام زمینه ها تحقق خواهند بخشید. علی علیه السلام در این باره می فرمایند: وقتی که قائم ما قیام کنند، کینه ها از دل های مردم بیرون می رود... امنیت به گونه ای گسترش پیدا می کند یک زن، علی رغم به همراه داشتن اشیاء گران قیمت فاصله بین عراق تا شام را به تنهایی طی خواهد کرد. بدون این که کوچک ترین ترسی در دل داشته باشد2 و امام صادق علیه السلام در توصیف آن دوران می فرمایند: به اندازه ای امنیت ایجاد خواهد شد که حتی وحوش و حیوانات درنده نیز در امان خواهند بود و هیچ خطری آن ها را تهدید نخواهد کرد. 3
امام رضا علیه السلام می فرمایند: خداوند متعال توسط حضرت مهدی (عج) زمین را از هر ستمی پاک خواهد ساخت. ... آن حضرت وقتی قیام کردند میزان عدل و داد را در میان مردم مستقر می نماید و به گونه ای به کارها رسیدگی می کند که احدی جرات تعدی و ظلم به دیگری را نخواهد کرد

رفاه و آسایش:

پوستر امام زمان علیه السلام

یکی از ویژگی های مهم حکومت امام زمان (عج)، رفاه و آسایش عمومی است که در نتیجه اجرای عدالت تحقق پیدا خواهد کرد. این امر خود، زمینه ای برای رشد و تعالی معنوی جامعه جهانی خواهد بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی می فرمایند: وقتی در امت من، مهدی (عج) قیام کنند... مردم به اندازه ای از نعمت های الهی برخوردار خواهند شد که در هیچ زمانی به چنان وضعی دست نیافته اند و زمین و آسمان برکات خود را برای آن حضرت و یارانش ظاهر خواهد ساخت.4 امام باقر علیه السلام نیز می فرمایند: حضرت مهدی (عج) اموال را در میان مردم چنان مساوی قسمت خواهند کرد که دیگر نیازمندی یافت نخواهد شد که به او زکات بدهند. 5

 

عمران و آبادی:

حضرت مهدی (عج) پس از پیروزی بر طاغوت های زمان از جمله کارهایی که انجام خواهند داد تمام خرابی هایی را که سردمداران حکومت های ستمگر در طول تاریخ به وجود آورده اند برطرف خواهند ساخت. از امام باقر علیه السلام در این باره نقل شده است که: در زمان حکومت حضرت مهدی (عج)، در روی زمین هیچ ویرانی نخواهد ماند که آباد نشود...6

 

پیشرفت علم و تکنولوژی:

از آنجا که علم و صنعت و تکنولوژی در پیشبرد امور، نقش اساسی ایفا می کند، همین امر یکی از اموری است که هم در زمینه سازی تشکیل حکومت جهانی و هم در قوام آن، ضرورت خواهد داشت. پیشرفت همه جانب شاخه های مختلف علوم و صنایع در دوره حکومت امام زمان (عج) به نهایت تکامل خود خواهد رسید. امام صادق علیه السلام می فرمایند: علم و دانش بیست و هفت حرف (شاخه) است و تمام آنچه که انبیاء الهی برای مردم آورده اند، تنها دو حرف از آن بیست و هفت حرف است. اما موقعی که قائم ما قیام کنند، بیست و پنج حرف دیگر را نیز برای مردم به ارمغان خواهند آورد.7 روشن است که وقتی به برکت برخورداری از دو حرف این همه دست آوردهای علمی به دست آمده است، وقتی بیست و پنج حرف دیگر معلوم گردد پیشرفت علم و صنایع از تحول و پیشرفت بی سابقه ای برخوردار خواهد شد.

علاوه بر این از جمله ویژگی های حکومت امام زمان (عج) چنین است:

- احیاء همه احکام و تعالیم عالیه اسلام و حاکمیت آن ها در سطح جامعه;

- پاکسازی زمین از لوث ستم گران;

- رشد نیروی تفکر و تحلیل انسان ها;

- رشد فضایل اخلاقی;

- حاکمیت محرومان و مستضعفان.

 

«سید صادق سید نژاد»

گروه دین و اندیشه تبیان


1. کمال الدین، ج 2، ص 372

2. منتخب الاثر، ص 474

3. بحارالانوار، ج 52، ص 316

4. بحارالانوار، ج 51، ص 78

5. بحارالانوار، ج 52، ص 390

6. کمال الدین، ج 1، ص 331

7. بحارالانوار، ج 52، ص 336

 


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >