سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 موسی مباشری - پایگاه اطلاع رسانی مباشری

بشارت پیامبر(ص) به زهرا(س)

دوشنبه 90 تیر 20 ساعت 12:27 عصر
<

بشارت پیامبر(صلی الله و علیه و آله) به زهرا(سلام الله علیها)

فرزندت دل های بسته شده را فتح می کند

ای فاطمه! سوگند به کسی که مرا به رسالت مبعوث کرد، از آن دو، مهدی (ع) این امت است. آن گاه که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد و آشوب ها آشکار گردد؛ راه ها بسته شده و برخی، بعضی دیگر را به تاراج برند؛ نه بزرگی بر کوچکی رحم نماید و نه کوچکی احترام بزرگتر را رعایت کند؛ در آن هنگام خداوند متعال کسی را بر می انگیزد که دژها و قلعه های گمراهی و دل های بسته شده را فتح می کند...
پیامبر (ص) در بستر مرگ بودند که حضرت زهرا (ع) وارد شدند. حال پدر را که دیدند، شروع به گریه کردند. کم کم صدای زهرا (س) بلند شد. پیامبر (ص) سرشان را بلند کردند و علت را سؤال کردند. حضرت زهرا (س) عرض کردند: از تباهی و ضایع شدن دین و عترت، بعد از شما می ترسم. اینجا بود که او را دلداری دادند به اینکه مهدی امت از نسل تو ظهور می کند و ریشه ضلالت و گمراهی را می کند.
روایات بی شماری درباره این موضوع وارد آمده است که به عنوان نمونه به یکی از آنها به نقل از عامه اشاره می کنیم:
علی بن هلال عن ابیه، قال: دخلت علی رسول الله (ص) وهو فی الحاله التی قبض فیها، فاذاً فاطمه عند راسه؛ فبکت حتی ارتفع صوتها؛ فرفع رسول الله (ص) الیها راسه وقال: حبیبتی فاطمه ما الذی یبکیک ؟ فقالت : اخشی الضیعه من بعدک. فقال : یا حبیبتی! اما علمت ان الله عزوجل اطلع علی اهل الارض اطلاعه فاختار منها اباک فبعثه برسالته، ثم اطلع اطلا عه فاختار منها بعلک واوحی الیّ ان انکحک ایاه. یا فاطمه ! ......
راوی می گوید: پیامبر (ص) در بستر مرگ بود. فاطمه (س) در کنار سر او مشغول گریه شد؛ ناگاه صدای ناله اش بلند شد. پیامبر (ص) سر خود را بلند کرد و فرمود: عزیزم فاطمه! چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: پس از شما، از ضایع شدن و مورد ستم قرار گرفتن می ترسم. فرمود: محبوبهِ من! آیا نمی دانی که خداوند عزوجل نظری بر اهل زمین کرد، و مرا از میان آنها انتخاب نموده و مبعوث کرد؛ در مرتبه دوم که نظر کرد، از بین آنها شوهر تو را انتخاب کرد و به من وحی کرد که تو را به ازدواج او در آورم.
ما اهل بیتی هستیم که خداوند هفت خصلت به ما داده، که به احدی قبل از ما و بعد از ما نداده: من خاتم پیامبران و کریمترین پیامبران و محبوبترین خلق نزد خداوند هستم، و من پدر تو هستم؛ و وصی من بهترین اوصیا و محبوبترین آنها نزد خداوند است، و او شوهر توست؛ و شهید ما بهترین شهدا و محبوبترین آنها نزد خداوند است، و آن حمزه عموی پدر و شوهر تو می باشد؛ و از ما کسی هست که صاحب دو بال است در بهشت که همراه ملائکه پرواز می کند، و او پسر عموی پدر و برادر شوهر تو می باشد؛ و از ما خاندان است دو سبط، این امت که آنها دو فرزند تو، حسن و حسین (ع) هستند، که سرور جوانان بهشتند، و پدر آنها بهتر از آن دو می باشد. ای فاطمه! سوگند به کسی که مرا به رسالت مبعوث کرد، از آن دو، مهدی (ع) این امت است. آن گاه که دنیا را هرج و مرج فرا گیرد و آشوب ها آشکار گردد؛ راه ها بسته شده و برخی، بعضی دیگر را به تاراج برند؛ نه بزرگی بر کوچکی رحم نماید و نه کوچکی احترام بزرگتر را رعایت کند؛ در آن هنگام خداوند متعال کسی را بر می انگیزد که دژها و قلعه های گمراهی و دل های بسته شده را فتح می کند...

****

همزمان با تولد امام حسین (ع) به حضرت زهرا (ع) خبر داده می شود که حسینش را شهید می کنند. حضرت زهرا (ع) ناراحت و گریان می شود امّا خبر می آید که مهدی امت از ذریه او است.
در این رابطه، روایاتی است که دو نمونه از آنها ذکر می شود:
عن ابی عبدالله (ع)قال: دخلت فاطمه (ع)علی رسول الله (ص) و عیناه تدمع؛ فسالته : مالک؟ فقال: انّ جبرئیل (علیه السّلام) اخبرنی اَنّ اُمتی تقت ل حُسینا...؛ امام صادق (ع) فرمود: فاطمه (ع) وارد بر پیامبر (ص) شدند؛ دیدند اشک از چشمان پیامبر (ص) جاری است. سؤال کردند: علت گریه چیست؟ فرمودند: جبرئیل (ع) به من خبر داد که امت من حسین را می کشند. حضرت زهرا (ع) هم شروع به گریه و ناله کرده و این سخن بر او سخت آمد تا اینکه پیامبر (ص) به او خبر دادند که یکی از فرزندان او سلطه پیدا می کند؛ پس او خوشحال و ساکت شد.
در روایت دیگری ، امام صادق (ع) می فرماید: ان جبرئیل (ع) نزل علی محمد (ص) فقال یا محمد! ان الله یقروِ علیک السلام و یبشرک بمولودی ولد من فاطمه (ع) تقتله امتک من بعدک.... و یبشرک انه جاعل فی ذریته الامامه والولایه والوصیه ، ثم ارسل الی فاطمه (ع): ان الله یبشرنی بمولود یولد منک تقتله امتی من بعدی ...: ان الله جاعل فی ذریته الامامه والولایه والوصیه ؛
جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و عرض کرد: خداوند سلام به تو می رساند و بشارت می دهد تو را به فرزندی که از فاطمه (ع) متولد می شود؛ اما امت تو، بعد از تو، او را می کشند.... و به تو بشارت می دهد که در فرزندان او امامت، ولایت و وصایت را قرار می دهم. سپس کسی را فرستادند نزد حضرت فاطمه (ع) که: خداوند مرا بشارت داده به فرزندی که از تو متولد می شود، ولی امت من بعد از من او را می کشند؛ ...: و خداوند در فرزندان او امامت، ولایت و وصایت را قرار می دهد؛ ...

****

فاطمه الگوی مهدی

الگو سازی و شناساندن الگوی مناسب از جمله روش های اسلام برای ارایه برنامه زندگی و ارشاد به کمالات و مقامات معنوی است، خداوند در قرآن در دو مورد الگو معرفی می کند: یکی در سوره احزاب، آیه 21 «لقد کان لکم فی رسول اللّه اسوه حسنه» و دیگری در سوره ممتحنه و «قد کانت لکم اسوهٌ حسنه فی ابراهیم والذین معه... لقد کان فیهم اسوهٌ حسنهٌ...». در آیات بالا حضرت ابراهیم و رسول اکرم و کسانی که با ایشان هستند به عنوان الگو شناسانده شده اند.
پس الگو منحصر به شخص پیامبر و ابراهیم (ع) نیست؛ بلکه هر کس - به تمام معنا - در راه اینان باشد می تواند الگو واقع شود. پس اینکه امام زمان (ع) حضرت زهرا (ع) را الگوی خود قرار می دهد؛ از آن روست که حضرت زهرا (ع) جزو «والذین مَعَه» است و او کسی است که از هر جهت حتی در راه رفتن و سخن گفتن و در سیرت و صورت شبیه پیامبر (ص) است.

منابع:
علی مصلحی ، حضرت زهرا(س) و مهدی (عج)
سید مسعود پورسیدآقایی، چشمه در بستر
مهدی بارانی


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


<

آثار و برکات صدقه برای وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه)

یکی از اعمالی که به آن بسیار اهمیت داده شده است، صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) بوده است چون یکی از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است به آنچه که میسر است برای حفظ وجود مبارک امام زمان (ارواحنا فداه).
به طور کلی صدقه آثاری دارد... یکی اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مومن است که با انجام آن نشان می دهد تا چه حد در وادی ایمان و خداپرستی صادق است و از این طریق رفع نیازمندیهای مومن می گردد و سبب پیدایش رفاه عمومی می گردد و همچنین صدقه یکی از عوامل سازندگی انسان نیز هست چنانکه قرآن می فرماید:
ای رسول ما، تو از مومنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آنها را پاک و پاکیزه سازی. مومن صدقه را باید برای خود یا برای فایده و غرضی که در نظر دارد بدهد و یا برای حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزی که بسیار نزد او گرامی است دهد و چه محبوبی بالاتر از امام زمان (عج) که اصلاح بسیاری از اموردینی و آخرتمان متوقف به وجود و سلامتی آن حضرت است و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصی عزیزتر و گرامی تر نیست و نباید باشد مگر وجود مقدس امام زمان (عج) تعالی فرجه الشریف بلکه امام باید محبوبتر از شخص خودمان باشد و اگر چنین اعتقادی نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت به آن حضرت ضعف و خللی وجود دارد.

سیدبن طاووس رحمه الله به ما سفارش کرده و می فرماید:

ابتدا برای حضرت مهدی (عج) صدقه بده قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی. باید توجه داشت که آن حضرت هیچ نیازی به صدقه دادن ما ندارد بلکه از شئون بندگی و ادای بعضی از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستی به آن حضرت است و این عمل راه و سببی است برای جلب رضای پروردگار و حلول قرب به خداوند در قضای حوایج و دفع بلا
از آثار صدقه به انفاق کنندگان آن می رسد مخصوصاً اگر انفاق برای اظهار محبت و دعا برای وجود مقدس امام زمان (ع) باشد.
سیدابن طاووس می نویسد: ایامی که در مدرسه علمیه بعثت سکونت داشتم طلبه ای که نزد من موثق بود راجع به صدقه برای وجود نازنین امام زمان (ارواحنا فداه) می گفت:
شبی از حرم حضرت رضا (ع) به طرف مدرسه می آمدم در آن شب بسیار برای امام زمان (عج) دعا کردن و در فراقش اشک ریختم در وقت برگشتن از حرم به بازار سرشور رسیدم که فقیری جلوی مرا گرفت و از من چیزی خواست هر چه دست در جیب لباسهایم کردم چیزی پیدا نکردم مگر یک پنج ریالی آن را با آنکه کم بود با شرمندگی به آن فقیر دادم و نیت کردم که این صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمانم باشد.
فردای آن شب هنگامی که برای حضور در درس به بازار سرشور رسیدم یکی از کسبه ها که قبلاً مرا می شناخت تا چشمش به من افتاد مرا با صدای بلند صدا زد، وقتی که نزد او رفتم گفت: دیشب چه عملی را انجام دادم؟!
گفتم مگر چه شده است: گفت: دیشب در عالم رویا دیدم حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) سوار بر اسب سفیدرنگی هستند و وارد بازار سرشور شدند و جمعیتی در پشت سر آن حضرت در حرکت بودند که فرمودند: آمده ام جزای احسان فلان طلبه را بدهم (واسم تو را بردند)
و همچنین سیدبن طاووس، رحمه الله در ضمن دعاییکه برای صدقه دادن در وقت صفر است می فرماید: خدایا! این (صدقه) از آن و برای تو است و صدقه ای برای سلامتی مولایمان م ح م د – عجل الله تعالی فرجه – می باشد، و بر او درود بفرست آن هنگام کرده سفر است و در تمام حرکتها و استراحتهایش، در تمامی اوقات شب و روزش و صدقه ای است برای هرچه که متعلق به اوست.
یاد و توجه به امام زمان (عج) فریاد رس درماندگان.
سیدبن طاووس رحمه الله – معتقد بوده که مومن در هنگام روی آوردن شرایط و بلایا و امراض و هوسها و بلاخص در موقع روی آوردن شبهات و فتنه های باید به آن حضرت پناه برد و استمداد و کمک خواست که اوست الکهف الحصین و غیاث المضطرالمستکین.
یعنی پناهگاهی است که حصین دارد و حفظ می کند از خطرات و هر کس که مضطر شده و به مسکنت دچار گردیده اوست فریادرس درمانده و بیچاره ها.
و اوست مفزع العباد فی الواحیه الفاد: یعنی در گرفتاریهای سخت محل پناه و مفزع بندگان خداوند است لذا یکی از القاب شریف آن حضرت غوث است یعنی فریادرس.
ابوالوفاء شیرازی از حضرت رسول (ص) نقل می کند که فرمود: هرگاه درمانده و گرفتار شدی و به نهایت شدت رسیدی پس استغاثه کن به حجت (ارواحنا فداه) در او ترا درمی یابد و نجات می دهد و او فریادرس و پناه است از برای هر کس که به او استغاثه کند پس بگو:
یا مولای یا صاحب الزمان انا مستغیث بک.
لذا نقل شده که هرگاه مضطر شدی و راه را گم کردی آن حضرت را به این نام یاد کن.
چنانکه ابوبصیر از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل می کند که فرمود: هرگاه گم شدی در راه، پس فدا کن یا بگو یا صالح، و یا اباصالح ارشدونا الی الطریق رحمکم الله. عبید بن حسین زرندی که وادی خبر است از علی بن ابی حمزه می گوید: این بلا به ما رسیده یعنی راه گم کردیم، به بعضی از کسانی که با ما بودند امر نمودیم به اینکه از ما دور شوند و این نام را ندا کنند پس دور شدند و ندا کردند آنگاه نزد ما برگشتند و خبر دادند که صدای نازکی را شنیدند که می فرماید: راه طرف راست است و یا گفت: سمت چپ است، پس ما به آن طرف که فرموده بود رفتیم و راه را پیدا کردیم.
و همچنین علامه مجلسی رحمه الله می فرماید: میراسحاق استرآبادی رحمه الله در بیابان گم می شود و از زندگی مایوس می گردد به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه متوسل می شود و آن غوث العظم، و ولی عصر و زمان را می خواند تا اینکه مورد لطف و مرحمت آن حضرت واقع می گردد و نجات پیدا می کند. به این جهت بین مردم معروف می شود.
علامه مجلسی رحمه الله می فرماید: پدرم برایم نقل کرد که: در زمان ما مرد شریف و نیکوکاری بود که چهل حج پیاده رفته بود و در میان مردم مشهور و معروف بود که طی الارض دارد.
اتفاقاً در سالی به اصفهان آمد و بر ما وارد شد روزی از او پرسیدم: این طی الارض که در حق شما می گویند آیا صحت دارد یا آنکه واقعیت ندارد.
جواب داد: واقعیت ندارد و علت آن این است که: در یکی از سالها با کاروانی به مکه رفتم تا آنکه در جایی رسیدیم که از آن مکان تا به شهر مکه هفت منزل مسافت بود اتفاقاً من به خاطر کاری که داشتم از حجاج عقب افتادم و قافله از نظر من دور شد من تنها ماندم و راه را هم گم کردم حیرات و سرگردان و هراسان در میان بیابان ماندم و چون برای پیدا کردن راه بسیار به اطراف دویدم تشنگی بر من غلبه کرد.
با اینکه امیدی به زنده ماندن نداشتم با صدای بلند به حالت استغاثه فریاد زدم: یا اباصالح ادرکنی و اغثنی یعنی یا اباصالح یا صاحب الزمان مرا دریات و به فریادم برس. ناگهان از دامنه بیابان سواری نمایان شد بعد از زمان کوتاهی نزد من آمد.
دیدم جوانی است خوشرو و گندمگون خوش لباس بر شتری سوار است و ظرفی پر از آب در دست دارد، به او سلام کردم او هم جواب مرا داد و فرمود: تشنه هستی؟
عرض کردم آری.
ظرف آب را به دستم دادند و من از آن آب آشامیدم.
سپس فرمود: می خواستی به قافله برسی؟
عرض کردم آری!
سپس مرا در ردیف خود سوار بر شتر کردند و به سمت مکه متوجه شدند. من عادت داشتم که هر روز حرز یمانی را بخوانم و چون خود را در آسایش و آسودگی دیدم و وحشت از من دور شد شروع به خواندن حرز یمانی کردم.
آن بزرگوار در بعضی از فقرات از من غلط می گرفتند و می فرمود: این چنین نیست که می خوانی بلکه چنین بخوان.
اندک زمانی گذشت به صورت من نگاه کردند و فرمودند:
این مکان را می شناسی؟
خوب که تامل کردم خود را در ابطح دیدم.
فرمودند: فرود آی
چون پیاده شدم از نظرم غایب شد.
دانستم که او مولای من صاحب الزمان (ارواحنا فداه) بود.
از مفارقت آن جناب دلتنگ شدم و از نشناختن حضرتش در زمان ملاقات تاسف خوردم. هفت روز از این واقعه گذشت تا حجاج رسیدند و مرا در مکه دیدند بعد از اینکه از زنده بودنم مایوس شده بودند.
لذتا حضورم را در مکه مستند به طی الارض کردند از این جهت است که مشهور به طی الارض شده ام.
علامه مجلسی می فرماید: پدرم (علامه مجلسی اول) گفت:
من حرز یمانی را در نزد وی خوانده و تصحیح نمودم و درخصوص آن به من اجازه داد.

برگرفته از کتاب امام زمان (عج) و سید ابن طاووس


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


منتظران واقعی دعای فرج را همیشه می خوانند

دوشنبه 90 تیر 20 ساعت 12:23 عصر
<


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند

دوشنبه 90 تیر 20 ساعت 12:9 عصر
<

شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند


در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی  که پدر بزرگوارش حیات داشت ، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند . از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امر او را اطاعت کنید ، از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت . یکی  از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد . باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری  در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی  و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


ضرورت غیبت آخرین امام

دوشنبه 90 تیر 20 ساعت 12:8 عصر
<

ضرورت غیبت آخرین امام


بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای  حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی  بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی  کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی  ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد . در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای  اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم : " به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی  ولایت را زنده و پابر جا می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای  که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ... آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی  ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی  با اعتقاد به امام حی غایب .


نوشته شده توسط : موسی مباشری

[ نظر]


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >